آخرین اخبار از چهاردهمین جشنواره «سینما حقیقت»
برنامههای روز ششم جشنواره «سینماحقیقت»/ روزی به نام استاد کامران شیردل
بزرگداشت استاد کامران شیردل مستندساز باسابقه در ششمین روز از چهاردهمین جشنواره «سینما حقیقت» برگزار میشود.
به گزارش ستاد اطلاع رسانی چهاردهمین جشنواره «سینما حقیقت»، در ششمین روز از برگزاری چهاردهمین جشنواره «سینما حقیقت» امروز یکشنبه 30 آذرماه علاوه بر پخش مستندهای مختلف، برنامههای متعددی از طریق تلویزیون تعاملی تیوا و لایو صفحه اینستاگرام جشنواره برای علاقمندان پخش میشود.
بر اساس برنامهریزی انجام شده ساعت 17 تا 18:30 هر روز از جشنواره چهاردهم به بزرگداشت و نکوداشت بزرگان عرصه مستند اختصاص دارد. امروز یکشنبه 30 آذرماه بزرگداشت استاد کامران شیردل مستندساز سرشناس در برنامه روز ششم جشنواره بوده که علاقمندان میتوانند این مراسم را از طریق تلویزیون تعاملی تیوا و اینستاگرام جشنواره تماشا کنند.
در این آئین، فیلم بزرگداشت کامران شیردل به کارگردانی هادی آفریده پخش می شود و هوشنگ گلمکانی(منتقد) به صورت حضوری، فرشاد فرشته حکمت (مستندساز)، خسرو دهقان (منتقد) و علیرضا ارواحی (منتقد و پژوهشگر هنر) به صورت آنلاین در مراسم حاضر شده و درباره کامران شیردل صحبت میکنند.
در ششمین روز از چهاردهمین جشنواره سینما حقیقت در بخش «فیلم خبر» مستندهای «پریزاد»، «زر افشون»، «گاندو»، «بر کرانههای کاسپین»، «در لباس سربازی» در ساعت 12:30 تا 14 و مستندهای «کمیته»، «انیمیشن ایرانی»، «به جهت یادگاری»، «شمع، گل، پروانه»، «میر و مار» و «پرچمهای مجازی» در ساعت 14:30 تا 16 از تلویزیون تیوا و لایو صفحه اینستاگرام جشنواره تحت عنوان «فیلم خبر» 14 و 15 معرفی و بررسی میشود.
علاوه بر این تلویزیون تیوا و لایو اینستاگرام جشنواره در ساعات 16:30 تا 17 ، 18:30 تا 19، 20:30 تا 21 و 21 تا 22 برنامههای ترکیبی دیگری نیز در نظر گرفته که برای علاقمندان به صورت رایگان قابل تماشا است.
راز و رمزهای ساخت مستند جنایی با جو برلینجر/ به قاتل مثل هیولا نگاه نکنید
«جو برلینجر» می گوید: فکر میکنیم قاتلان سریالی در همه مواقع هیولا هستند، اما مستندساز باید به سوژه و قربانی
به گزارش ستاد اطلاعرسانی چهاردهمین جشنواره «سینما حقیقت»، «جو برلینجر» فیلمساز و تهیهکننده آمریکایی که مستندهای جنایی متعددی تولید کرده است در مسترکلاسی که در چهاردهمین جشنواره «سینما حقیقت» به صورت برخط برگزار شد از مستندهای «حقیقی_جنایی» و سریالی گفت: از دو دادگاه قتل مختلف فیلمبرداری کردم که پنج هفته طول کشید، اما در مستندی که ساختم فقط یک ساعت از دادگاه نمایش داده میشود. کل فیلم دو ساعت و نیم است. زمانی که بخواهید پنج هفته مواد خام را به یک ساعت تقلیل دهید، واضح است که مجبور به گرفتن تصمیمات سوبژکتیو میشوید.
او افزود: رویکردی که من برای مقابله با سوبژکتیو بودن به فیلمسازان جوان پیشنهاد میدهم این است که همیشه هر دو طرف داستان را نشان دهید. با تماشاگرها مانند هیات منصفه برخورد کنید و اجازه دهید آنها تصمیم بگیرند. هر دو طرف را نشان دهید و در بیان نقطه نظر خود زیادهروی نکنید تا تماشاگرها بتوانند تصمیم بگیرند و احساس نکنند که نصیحت میشوند. این رویکرد من برای مقابله سوبژکتیو و ابژکتیو است.
او درخصوص شکلگیری ارتباط با سوژه اصلی در مستندهای «حقیقی_جنایی» توضیح داد: اینکه چطور روابطتان را شکل میدهید و تعهدتان به سوژه چطور است، در مستند بسیار اهمیت دارد اما روش من همیشه این است که وجه انسانی را نشان دهم. هرکسی حتی اگر شنیعترین کارها را هم انجام داده باشد، انسان است. بخشی از شکل دادن رابطه با سوژه این است که به آنها مانند آدمهای سهبعدی رفتار کنیم؛ ابلهانه است که فکر کنیم کسی که جرمی مرتکب شده در صد در صد موارد شبیه یک هیولا است. آنها هم انسان هستند و فکر میکنند و مهم است که وجه انسانی آنها را ببینیم.
این مستندساز آمریکایی ادامه داد: این رفتار به معنی آن نیست که کار شنیع آنها را ببخشید یا تایید کنید زیرا کسی که مرتکب قتل شده کار بسیار بدی انجام داده است اما اینکه بتوانید با آنها رابطه برقرار کند بسیار اهمیت دارد تا بتوانید روزنهای درون شخصیتشان و انگیزهاشان را پیدا کنید. در برخورد با قربانیان یک جنایت مسئولیت ویژهای دارید و برای همراهی با داستانهایشان با احتیاط و احترام رفتار کنید، برای تماشاگرها این یک داستان است اما برای قربانی بدترین لحظه زندگیاش بوده است.
برلینجر بیان کرد: زمانی که به مرحله تدوین میرسید، رابطهای که با مجرم یا قربانی دارید را کنار بگذارید و دنبال حقیقت به شکلی که آن را میبینید، باشید. در فیلم «بهشت گمشده» ما با سه نوجوان سروکار داریم که متهم به قتل شیطان پرستانه سه پسربچه هشت ساله هستند. زمانی که پروژه را آغاز کردیم، اطمینان داشتیم که آنها گناهکارند. رابطه قوی با خانواده قربانیها برقرار کردیم زیرا فکر میکردیم، میخواهیم داستان آنها را روایت کنیم. ما یک هفته پس از بازداشت نوجوانها رسیدیم و تمام مراحل دادگاه را فیلمبردای کردیم اما در میانه راه متوجه شدیم که آنها گناهکار نیستند! دادگاهی را دیدیم که در آن مجرم شناخته و یکی از آنها به اعدام و دو نفر دیگر حبس بدون عفو محکوم شدند. در اتاق تدوین رابطه خوبمان با خانواده قربانیها را کنار گذاشتیم و حقیقت که بیگناه بودن نوجوانها بود را به تصویر کشیدیم. قبل از نمایش عمومی فیلم به خانواده مقتولان موضوع را اطلاع دادیم و آنها از ما ناراحت بودند و حتی بعد از تماشای فیلم از ما متنفر شدند. این موضوع تنش و احساسات بدی برای من به همراه آورد زیرا این افراد کودکان هشت ساله خود را از دست داده بودند و بخشی از تسکین آنها این بود که بدانند مجرمان واقعی دستگیر و مجازات شدهاند. سالها طول کشید تا خانواده قربانیان متوجه شوند که نوجوانها بیگناه هستند. رابطه فیلمساز و سوژه، دسترسی به آدمها و همکاری با آنها در ساخت مستند حقیقی بسیار اهمیت دارد.
او در ادامه درباره احساسات شخصی فیلمساز در مستندهای «حقیقی_جنایی» افزود: ساخت فیلمهایی از این دست احساسات مثبت و منفی بسیاری را به دنبال دارد. در «بهشت گمشده» ما سه فیلم در طول سه دهه ساختیم، باور داشتیم نوجوانها بیگناه هستند و بیست سال طول کشید تا آنها از زندان آزاد شوند. ما در این ماجرا خسته نشدیم و به تلاش ادامه دادیم و در آگوست ۲۰۱۱ آنها آزاد شدند. این احساس موفقیت عالی بود. البته احساسات تلخ بسیاری در ساخت مستندهای جنایی واقعی وجود دارد. من تصویر کالبدشکافی و ویدیوی وحشتناک زیادی دیدهام و گاهی این باعث میشود که در مورد وضعیت انسانی دچار شک و تردید شوید.
برلینجر ادامه داد: زمانی که فیلم «بهشت گمشده» را میساختم، دخترم ۱۸ ماه داشت و من ساعتها ویدیوی وحشتناک از شکنجه شدن کودکان و کالبدشکافی آنها میدیدم و بعد از یک روز تدوین به خانه آمدم و دخترم را بغل کردم و نمیتوانستم به چیزهایی که دیدهام فکر نکنم. ساخت آن فیلم زمانی که با وجود دخترم میتوانست برایم بهترین روزها باشد، معصومیت پدرانه را از من دزدید. همیشه به فرزندانم هشدار میدهم احتیاط کنند زیرا دیدهام که انسانها با هم چه میکنند. در ساخت این دست فیلمها لحظات تاریکی هستند که باید تحمل کنید.
این مستندساز عنوان کرد: این فرصت را داشتم که یک سریال مستند و یک فیلم بلند از «تدباندی» بسازم. بازیگر اصلی فیلم زاک افران است و داستان از زاویه دید دوستش تعریف میشود. دوستش لیلی کالینز عاشق تد باندی بود. تمام دوستان کسی که در فیلم جنایت میکند، باور دارند که او فرد خوبی است و نمیتواند جنایت کند. در فیلم خشونت کمی وجود دارد و تا پایان که تماشاگر متوجه میشود او قاتل است من فرصت داشتم با روانشناسی فریب و خیانت را کاوش کنم. افراد بسیاری نمیدانستند تدباندی کیست و در ابتدای فیلم فکر میکنند بیگناه است و این چگونگی عملکرد ذهن یک قاتل سریالی را توضیح میدهد. ما همیشه فکر میکنیم که قاتلان سریالی در همه مواقع هیولا هستند در حالی که این افراد سعی دارند در ظاهر خوب باشند. ما نوارهای صوتی تدباندی را داشتیم که از کودکی خود و نحوه انجام جنایتها میگوید و این به من امکان نگاه کردن به سوژه از زاویه مجرم را داد. خیلیها نقد کردند که نباید به قاتل تریبون داد. من موافقم اما نباید موضوع را فقط از زاویه قربانی دید و باید انگیزه قاتل را هم بررسی کرد.
او درباره اینکه مستندهای سریالی چگونه به پردازش داستان کمک میکنند، گفت: امروز رشد عظیمی اتفاق افتاده و من به آن دوران طلایی مستند سریالی میگویم. با وجود نتفلیکس سریال مستند جان گرفته است. در مستند سریالی زمان بیشتری برای روایت دارید. در مستند سریالی باید ساختار روایی را حفظ کرد.
از «ساکنین طبقه بالای لالهزار» چه میدانید
مستند «ساکنین طبقه بالای لالهزار» ساخته فریبا رئیسی از خیابان لالهزار تهران و تولیدیهای لباس فعال در آن به تاریخ لباس در ایران پیوند میخورد.
به گزارش خبرگزاری فارس، فریبا رئیسی کارگردان مستند بلند «ساکنین طبقه بالای لالهزار» که در چهاردهمین دوره جشنواره «سینماحقیقت» حضور دارد، درباره این مستند گفت: «ساکنین طبقه بالای لالهزار» در ارتباط با خیاطهای قدیمی است که در لالهزار ساکن بودهاند. این خیاطها با یک واسطه شاگرد خیاطهای روسی بودند که برای اولین بار به ایران آمدند.
وی درباره دلایل ساخت این مستند توضیح داد: ایده ساخت این مستند، اتفاقی به ذهنم رسید. روزی در خیابان سعدی تهران درحال حرکت بودم که برای اولین بار ساختمان قدیمی «چرخ سینگر» را دیدم. دیدن این ساختمان خیلی برایم جالب بود. بر همین اساس آغاز به پژوهش کردم. متوجه شدم هنوز از آن نسل خیاط، کسانی در قید حیات و مشغول به کار هستند. در واقع از چرخ خیاطی به خیاطی و شروع خیاطی مدرن در ایران رسیدم اما در ادامه با تاریخ سیاسی اجتماعی لباس در ایران مواجه شدم. در این خصوص احمدشاه قاجارمدعی بوده است که ورود لباس مدرن به ایران در دوره او اتفاق افتاده است، اما در این کار و با تحقیقاتی که صورت گرفت متوجه شدم این اتفاق به زمانی قبل از او مربوط است.
رئیسی افزود: پژوهش این کار حدود سه سال و نیم طول کشید، مجبور بودیم از بخش اسنادی استفاده کنیم. آثار اسنادی در این مورد بسیار کم بود اما خوشبختانه از طریق همکاری دوستانه کتابخانه مجلس شورای اسلامی و کاخ گلستان مدارک خوبی را دریافت کردیم و بعد از آن هم با کتابخانههای آرشیوی اروپا ارتباط گرفتیم.
* اروپاییها اسناد خودمان را به ما میفروشند!
کارگردان «ساکنین طبقه بالای لالهزار» ادامه داد: حدود ۵ سال است که از تهران مهاجرت کردهام و زمان کمی را میتوانستم در پایتخت باشم، حتی گاهی اوقات نیازی به حضورم در پایتخت نبود و مدارک را از طریق ایمیل برای من ارسال میکردند اما به هرحال منابع اسنادی ما در کشور کم است و برخی از آنها به دست اروپاییان افتاده است که حتی گاهی آن منابع را به ما میفروشند! در مجموع تمام تلاش خود را به کار بستیم تا از طرق دیگری به این اسناد دسترسی پیدا کنیم.
وی با اشاره به برگزاری آنلاین (برخط) این دوره از جشنواره سینماحقیقت بیان کرد: در دورهای از تاریخ به سر میبریم که نه فقط برای کشور ما بلکه برای کل بشریت روی زمین، اتفاق ها سرعت گرفته است. اگر به دلیل بیماری کرونا جشنواره را یک سال به تعویق میانداختیم کار درستی نبود. شاید برای فیلمی مانند فیلم من اتفاقی رخ ندهد اما تاریخ مصرف بعضی دیگر از فیلمها الان است. بنابراین نمیتوان تا یک سال آینده صبر کرد، چراکه نمیدانیم چه اتفاقاتی در سال آینده خواهد افتاد.
رئیسی در پایان تاکید کرد: نکته دیگر این است در کنار تماشاچی بودن و نفس به نفس او فیلم را تماشا کردن امری مهم برای کارگردان به ویژه من که تئاتری هستم، خواهد بود. اما آنلاین شدن جشنواره گستره وسیعی از تماشاگران را جذب جشنواره خواهد کرد و این اتفاق خجستهای است.
«مستندهای شخصی» به روایت داگ بلاک/ مردی که درباره خانواده اش فیلم ساخت
داگ بلاک مستندساز با بیان خاطرات و تجربه های شخصی خود، روش هایی که در مستندسازی شخصی دارد تشریح کرد.
به گزارش ستاد اطلاع رسانی چهاردهمین جشنواره «سینماحقیقت»، کارگاه داگ بلاک مستندساز با عنوان «مستندهای شخصی» ساعت 19:30 شنبه 29 آذرماه و در پنجمین روز از چهاردهمین جشنواره بینالمللی «سینماحقیقت» آغاز شده و در حال برگزاری است.
داگ بلاک در این برنامه گفت: برایم به عنوان یک آمریکایی افتخار است که با مردم ایران بهخصوص فیلمسازان و دوستداران فیلم صحبت کنم و از این بابت خیلی خوشحالم. مستند شخصی چیست؟ چطور تعریفش کنم؟ به طور کلی مستند شخصی یعنی ساختن فیلم یا در واقع مستندی که سازنده به گونهای در داستان آن نقش دارم.
وی افزود: نقش من میتواند مستقیم، فیلمبرداری کردن و یا مثل بیشتر کارهایم از پشت دوربین باشد. باتوجه به اینکه فیلمبردار هم هستم، از پشت دوربین مشارکت کرده و داستان را روایت میکنم. علاوه بر این داستانهای من بیشتر اوقات اعضای خانوادهام را هم در بر میگیرند. بنابراین، خیلی شخصی هستند.
این فیلمساز آمریکایی در ادامه بیان کرد: مثلا فیلمی با عنوان 51 Birch Street درباره پدر و مادرم و ازدواجشان و همه چیزهایی که پس از فوت ناگهانی و شوکهکننده مادرم به آنها پی بردم ساختم. پدرم بلافاصله با یکی از منشیهای سابقش ازدواج کرد.
داگ بلاک ادامه داد: به علاوه، فیلمی به اسم The kids grow up درباره دخترم ساختم، که بیشتر به سال آخر دبیرستان او و قبل از این که خانه را ترک کند و وارد کالج شود میپرداخت. این فیلم درباره کنار آمدن من با آن خلا و بزرگ شدن دخترم و رفتنش از خانه بود.
وی در ادامه عنوان کرد: اما علاوه بر این موارد، وقتی دخترم در حال بزرگ شدن بود، از او و همراه او فیلمبرداری میکردم. بنابراین بخش عمده 18 سال اول زندگیاش را هم فیلم گرفتم. اینها نمونههای آشکاری از فیلمهای شخصی هستند. اما مجموعهای به نام 112 weddings هم ساختم.
این کارگردان در ادامه گفت: من در حمایت مالی از مستندهایم نقش داشتهام. برای مثال طی 25-20 سال گذشته در مراسم عروسی فیلمبرداری کردم، که شغل فرعیِ جالبی است. چراکه در آن مجموعه به سراغ 9 تا از آن زوجها که مراسم عروسیشان را فیلمبرداری کرده بودم رفتم تا ببینم زندگی مشترکشان چطور پیش میرود.
وی افزود: البته آدم همیشه کنجکاو است. پس داستان را از زبان شخص اول روایت میکردم. اما این فیلمها به اندازه فیلمهای خانوادگی و شخصی نیستند. الان در حال ساخت فیلمی هستم که شاید یکی از شخصیترین فیلمهایم باشد.
دیدگاهاشتراک گذاری